سن پيري
اگر از شما بخواهند سن افراد پير را از ظاهرشان حدس بزنيد، احتمال اينكه دچار اشتباه شويد، زياد است. در واقع، اغلب ميگوييم كه يك آدم سالمند نسبت به سنش "جوان به نظر ميرسد" يا "پير به نظر ميرسد".
اين اظهار نظر ما بيانگر آن است كه سن زماني(تقويمي)، شاخص ناقصي براي سن كاركردي يا كفايت و عملكرد واقعي است. چون افراد از لحاظ زيستي با آهنگ متفاوتي پير ميشوند، متخصصان بين سالخوردگان پير كه شكننده به نظر ميرسند و علایم ضعف نشان ميدهند و سالخوردگان پيرجوان كه از لحاظ جسماني نسبت به سن زيادشان جوان به نظر ميرسند فرق ميگذارند.
روانشناسان شروع سن پيري را در حدود 65 – 60 سالگي، يعني سني كه اغلب مردم بازنشسته ميگردند دانستهاند، البته تعيين سن خاص به عنوان شروع سن پيري قطعيت ندارد.
از نظر سني يك فرد 65 ساله هنوز ميتواند انتظار زندگي بيش از 12 سال را داشته باشد و اگر فردي تا 80 سالگي دوام آورد احتمال دارد بتواند انتظار زندگي 10 سال ديگر را نيز داشته باشد.
فرهنگ پيري
معناي پيري را عمدتا فرهنگ تبيين ميكند. در فرهنگها زندگي و مرگ جزء چرخه حیات محسوب شده و در درون تجربه انساني قرار ميگيرند. پيري رسيدن به خردمندي و فرزانگي است. اما در فرهنگ غرب پيري و مرگ مهار شدني نيست و براي بسياري از افراد وقوع آنها صدمه زدن به موجوديت آدمي است و در نتيجه پير شدن پا بر لب گور گذاردن است.
در اينجا چند اسطوره در مورد پيري نقل ميكنيم كه چندان قابل اعتنا نيستند :
1- كهولت پيري اجتنابناپذير است.
2- پيران، فاقد بهرهوري بوده و يا ديگر مولد نيستند.
3- افراد پير در مقابل تغيير، مقاومت ميكنند.
اما نمونههاي گوناگون و فراوان در هر يك از اين زمينهها خلاف اين افكار قالبي را نشان ميدهند و سنزدگي(Agism) يا ادراك منفي نسبت به شخص بزرگسال، ساخته و پرداخته مجموعهاي از رفتارها و عادات فرهنگي است.
از نظر اريكسون(Erikson) و برگمن(Beregman) دستهاي از كشمكشهاي دروني در افراد پير وجود دارد كه ما هنگام برخورد با آنها متوجه آن نميشويم. ما بر بسياري از مشكلات اجتماعي و جسمي آنها آگاهي داريم و ممكن است با وجود اينكه افراد سالخورده کارایی ندارند، براي آنها احساس دلسوزي كنيم. اما ما ميتوانيم از طريق يافتن نمونههايي از افراد پير كه مفيدتر و پرانرژيتر هستند و بيشتر در كارهاي اجتماعي شركت دارند تصور خود را در مورد سالخوردگان اصلاح كنيم.
به هر حال ارزيابي ما از پيري، همچنان براساس رفتار بيروني آنها است و از بررسي بحرانهاي دروني آنها عاجز هستيم. ما نميتوانيم درك كنيم كه وقتي فرد سالمند ساكت و آرام است، احتمالا در حال دست و پنجه نرم كردن با مهمترين پرسشهاي زندگياش است، سوالهایی مثل آيا اكنون بايد با مرگ روبرو شوم؟ آيا زندگي من بامعنا بوده است؟ چه چيزي زندگي را معنادار ميكند؟
طرز پير شدن برحسب فرهنگ متغير است. در فرهنگهاي ساده و سالم، طول عمر سالخوردگان به مجموعهاي از دلایل وابسته است.
مقام و منزلت يك سالخورده در جامعه بالاست، فرد سالخورده با خانواده خود كه براي او احترام قائلند و او را براي خود و جامعه مفيد ميدانند زندگي ميكند. كنارهگيري اجباري از فعاليتها وجود ندارد و او تا هر زمان كه بتواند به كار ادامه ميدهد.
نشانههاي بدني پيري
رسيدن به سنين بالاي زندگي نتيجه عوامل پيچيدهاي است كه مهمترين آنها عبارتند از: وضعيت ژنتيك فرد، وضع تغذيه، بهداشت و عوامل محيطي ديگر. اما در هر صورت رسيدن به پيري همراه با تغييرات جسمي به خصوص كاهش قدرت بينايي، شنوايي، چشايي، بويايي و كاهش قدرت بدني و سرعت واكنش در برابر محركهاست.
عموما تا سن 65 سالگي احتياجي به كاهش شديد كارهاي روزانه نيست. گروهي از افراد سالمتر بالاي 65 سال نيز ميتوانند چند سال ديگر به ادامه كارهاي قبلي خود بپردازند. از نظر فعاليتهاي روزمره خوردن، پوشيدن، حمام كردن، آشپزي، خريد و انجام كارهاي خانه نيز بيشتر سالخوردگان تا سن 80 سالگي و گاهي پس از آن نيز شخصا از عهده كارهاي خود برميآيند. برخي از افراد مسن نيز دچار يك بيماري مزمن يا بيشتر هستند. شايعترين اين بيماريها عبارتند از: درد مفاصل، لرزش عضلاني، ضعف شنوايي و بيماريهاي قلبي.
در هر صورت افراد مسن بيشتر به پزشك مراجعه ميكنند، در بيمارستان بستري ميشوند و وقت و پول بيشتري براي مراقبتهاي بهداشتي صرف ميكنند. مراجعه به دندانپزشك براي مراقبت از لثه و دندان نيز به دليل اهميت در امر تغذيه حايز اهميت است. ضمنا افرادي كه در مراكز نگهداري از سالمندان زندگي ميكنند، كه البته درصد بسيار كمي از سالخوردگان را تشكيل ميدهند، نياز به مراقبتهاي پزشكي و رواني بيشتري دارند. در هر صورت ميزان سلامتي فرد در دوره پيري وابسته به سبك زندگي، تغذيه، خواب، ورزش، استفاده يا عدم استفاده از سيگار و الكل و رفتار جنسي است.
همچنين پيري همانند بلوغ با تغييراتي در اندامها(شكل ظاهري آنها) و نيز تغييراتي مربوط به تغذيه بافتها مشخص ميگردد. آشكارترين تغييرات در اين سطح بيشك تغييراتي است كه در زمينه اعضاي بيروني همچون پوست و مو به وقوع ميپيوندد.
يكي ديگر از تغييرات جسمي دوره پيري حساسيت در مقابل سرما و گرما است و بدن فرد نميتواند در مقابل آنها به سرعت خود را سازگار كند. مقدار خواب نيز در اين دوره كاهش مييابد. از سوي ديگر چينوچروكهاي بدن به دليل كم شدن چربي و لاغر شدن عضلات زير پوست بيشتر ميشود. ساير تغييرات آشكار، نظير كم شدن و نازك شدن و سفيد شدن موي سر و رويش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده كردهاند. همچنين پهنا و وزن بدن كمتر، قد كوتاهتر و استخوانها لاغرتر و بدن خميدهتر ميشود.
به علاوه با افزايش سن، ظرفيت ذخيره اندامها كاهش مييابد و فرد نميتواند در برابر مشكلات به قدر كافي مقاومت كند و به ناچار بايد فعاليتهاي خود را كمتر كند و به اين ترتيب وابستگيهاي او به ديگران بيشتر ميشود.
البته از ميان اندامهاي بدن سلامت مغز ديرتر از همه كاهش مييابد. به طوري كه مغز يك فرد سالخورده سالم خيلي شبيه به مغز يك فرد جوان سالم است و كاركردهاي گذشته خود را حفظ ميكند.
پيري، مرحله پيشرفته زندگي است و مردان و زنان سالخوردهاي كه خوب زندگي كرده، فرزندان شايسته تربيت كرده و در توليد و خدمات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آثار مثبتي از خود به جاي گذاشتهاند، شايسته بيشترين احترام و حمايت هستند و هرگز نبايد آنان را از بسياري از عرصههاي زندگي به كنار گذاشت.