دلیریوم یا روانآشفتگی Delirium
یک سندرم روانی – عضوی مشخص با شروع حاد و سیر نوسانی اختلال اعمال شناختی، ناشی از آشفتگی وسیع عصبی مغزی است. توانایی بیمار برای اخذ، پردازش و به خاطرآوردن اطلاعات شدیدا آسیب میبیند.
دلیریوم معمولا با شناخته شدن و درمان علت آن، گذرنده و برگشتپذیر است. طول مدت آن نیز کوتاه میباشد. دلیریوم بیشتر در سالمندان و کودکان دیده میشود. به نظر میرسد وجود آسیب مغزی قبلی و سابقه دلیریوم خطر پیدایش این سندرم را بیشتر میکند. هرچند شروع دلیریوم ناگهانی است، اما علایم مقدماتی نظیر بیقراری، اضطراب، ترس یا حساسیت نسبت به نور و صدا ممکن است دیده شود. غالبا توانایی تفکیک رویاها، توهمها یا خواب و بیداری از بین رفته است. حواس بیمار به آسانی تحت تاثیر محرکهای بیربط پرت میشود. توانایی تفکر منظم کاهش یافته و فرایندهای تفکر غالبا کند، آشفته و به طور کلی غیرانتزاعی است.
دمانس dementia
با تخریب شدید حافظه، قضاوت، جهتیابی و شناخت مشخص است و همچنین به کاهش شناخت در زمینه ثبات سطح هوشیاری اطلاق میشود.
ماهیت مستمر و ثابت تخریب، دمانس را از تغییر هشیاری و نقصهای نوساندار دلیریوم تفکیک میکند. اعمال شناختی که ممکن است در دمانس آسیب ببینند مشتملاند بر هوش عمومی، یادگیری، حافظه، زبان، مسالهگشایی، جهتیابی، ادراک، توجه و تمرکز، قضاوت و تواناییهای اجتماعی شخصیت بیمار که تحت تاثیر قرار میگیرد.
دمانس اصولا بیماری سالمندان است. در ایالات متحده، میزان شیوع 5/1 درصدی برای افراد بالای 65 سال است و در افراد بالای 85 سال 15 تا 25 درصد افزایش مییابد. در ایالات متحده 5 درصد افراد بالای 65 سال
دمانس شدید و 15 درصد دمانس خفیف دارند. 20 درصد آمریکاییهای بالای 80 سال مبتلا به دمانس شدید هستند. شایعترین نوع دمانس بیماری آلزایمر Alzheimer’s disease است و 50 تا 60 درصد کل بیماران
مبتلا به دمانس از این نوع هستند.
آلوئیس آلزهایمر(Alois Alzheimer) نخستین بار اختلالی را که بعدها به نام او شهرت یافت در سال 1907 شرح داد.[7] بیماری آلزایمر، از دست دادن تدریجی انواع کارکردهای ذهنی عالی است که معمولا به هنگام پیری رخ میدهد. خواه بیماری آلزایمر به عنوان پیریزودرس در نظر گرفته شده باشد یا پیری آسیبشناختی؛ بیماری است که درصد قابل توجهی را مبتلا میکند. شروع این بیماری گاهی در پنجاه سالگی است. تقریبا نیمی از افراد مسنی که مبتلا به زوال عقل تشخیص داده شدهاند دچار بیماری آلزایمر هستند. شواهد روزافزون حاکی از آن است که بیماری آلزایمر در نسبت کوچکی از افراد، ارثی است. خطر ابتلاء به بیماری آلزایمر در خویشاوندان درجه یک بیشتر است. میزان بیماران مبتلا به این بیماری در نود سالگی به 50 درصد میرسد در حالی که این میزان در جمعیت کلی با همین دامنه سنی تقریبا 25 درصد است. این بیماری در میان خانمها بیشتر دیده میشود. زودرسترین نشانههای بیماری، فراموشی خفیف میباشد. اختلال جهتیابی نیز علامتی زودرس محسوب میشود.
ممکن است بیماری آلزایمر زود شروع شود ولی عموما بهتدریج در پیری آغاز میشود. نشانههای اولیه آن از دست دادن ابتکار عمل، فراموشکاری، ناتوانی در نامیدن، کنشپریشی و گمگشتگی مکانی است. با گذشت زمان، دستگاه عصبی بیماران آلزایمری رو به وخامت بیشتری میگذارد. در بسیاری از بیماران، خواب به شدت آشفته میشود، سرگردانی روی میدهد و رعایت بهداشت و نظافت مشکلآفرین میشود. افراد مبتلا به بیماری آلزایمر ممکن است نتوانند ادرار و مدفوع خود را کنترل کنند. رفتارهای دیگر مثل جیغ کشیدن، پرخاشگری، خودداری از خوردن و نوشیدن میتوانند آشکار شوند. در راه رفتن و تعادل نیز مشکلاتی ایجاد میشود که به افتادن و مجروح شدن میانجامد. با پیشروی بیماری، نارساییهای شدیدتری در تعداد بیشتری از دستگاهها ظاهر میشوند. بنابراین ظرف مدت چند سال کارکردهای عقلانی و نگهداری به شدت رو به وخامت میگذارند. بیمار سیر نزولی را طی کرده و مرگ 5 تا 8 سال پس از بروز اولین علامت روی میدهد.
در بیماران مبتلا به آلزایمر، آسیب مغزی مشخص شناسایی شده است. خرابی یا بدشکلی نورونها(پلاک پیری)، نابود شدن سلولها در تعدادی از مناطق دستگاه عصبی و خرابی نورونها در بیماران آلزایمر بهویژه در هیپوکامپ شایع است. در حال حاضر معتبرترین فرضیه این است که بیماری آلزایمر با یک یا چند نابهنجاری کروموزومی ایجاد میشود.